English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3282 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
defensiveness U حالت دفاعی داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
defensively U حالت دفاعی
guard U حالت دفاعی شمشیرباز
guarding U حالت دفاعی شمشیرباز
guards U حالت دفاعی شمشیرباز
upkeep U بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
strong point U پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
springs U حالت فنری داشتن
concavity U حالت مقعر داشتن
spring U حالت فنری داشتن
statehood U حالت ایالتی داشتن
convexly U حالت محدب داشتن
speed U حالت شانس خوب داشتن
speeding U حالت شانس خوب داشتن
speeds U حالت شانس خوب داشتن
guarding U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guards U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
defensive line U خط دفاعی
backfield U خط دفاعی
defensive U دفاعی
apologetic U دفاعی
vindicative U دفاعی
defense information U اطلاعات دفاعی
backcourt U نیمه دفاعی
defense base U پایگاه دفاعی
agger U پشته ی دفاعی
defensive war U جنگ دفاعی
defense mechanism U مکانیسم دفاعی
defense position U موضع دفاعی
defensive fire U اتش دفاعی
defensive league U اتحاد دفاعی
defensive league U اتحادیه دفاعی
rejoinders U پاسخ دفاعی
rejoinder U پاسخ دفاعی
blue line U خط دفاعی هاکی
preventive war U نبرد دفاعی
cover U بازی دفاعی
zones U منطقه دفاعی
coverings U بازی دفاعی
covers U بازی دفاعی
zone U منطقه دفاعی
defence mechanisms U مکانیزم دفاعی
defence mechanism U مکانیزم دفاعی
five man line U خط دفاعی 5 نفره
mixers U نوعی خط دفاعی
odd front U خط دفاعی 4 نفره
stack the defence U ارایش دفاعی
mixer U نوعی خط دفاعی
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
bump and go U نوعی مانور دفاعی
bump and run U نوعی مانور دفاعی
cross block U سد کردن خط دفاعی از کنار
switch position U موضع دفاعی بینابین
cover-ups U در لاک دفاعی فرورفتن
cover-up U در لاک دفاعی فرورفتن
press U تاکتیک دفاعی فشرده
presses U تاکتیک دفاعی فشرده
rejoined U پاسخ دفاعی دادن
back judge U داور در محوطه دفاعی
switch position U موضع رابط دفاعی
cover up U در لاک دفاعی فرورفتن
pale U حصار دفاعی دفاع
palest U حصار دفاعی دفاع
paler U حصار دفاعی دفاع
first defense gun U جلوترین تیربار دفاعی
defensive wrestler U کشتی گیر دفاعی
rejoinders U پاسخ دفاعی دادن
rejoinder U پاسخ دفاعی دادن
ante-mural [e] U جان پناه دفاعی
rejoin U پاسخ دفاعی دادن
sandbag U ایجاداستحکامات دفاعی کردن
sandbagged U ایجاداستحکامات دفاعی کردن
sandbagging U ایجاداستحکامات دفاعی کردن
sandbags U ایجاداستحکامات دفاعی کردن
defensive player U شطرنج باز دفاعی
rejoining U پاسخ دفاعی دادن
rejoins U پاسخ دفاعی دادن
defense articles U اماد و تجهیزات دفاعی
protective cover U جان پناه دفاعی
apologist U نویسندهء رسالهء دفاعی
apologists U نویسندهء رسالهء دفاعی
Cashel U [استحکامات دفاعی ایرلندی]
decompensation U فروپاشی مکانیسمهای دفاعی
bangoe gei U تکنیک دفاعی تکواندو
corralled U دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corrals U دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
prevent defence U جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
special pleader U متخصص تهیه لوایح دفاعی
corralling U دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
parrying U حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
defensive U منطقه دفاعی شامل دروازه
broken field U محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
parried U حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parries U حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
corral U دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
parry U حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
integrated defense U پدافند ازمناطق توام دفاعی
seams U نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
chevaux de fries U [ترتیب دفاعی مانع های تیز]
seam U نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
defenceman U مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
audible U تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
redoubt U موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
take guard U وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
formation U برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
peace dividend U ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
declare U پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
break out U نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
declares U پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declaring U پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
special pleading U علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
defense emergency U مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
plene administrative preter U دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
plea in abatement U دفاعی که باعث معلق ماندن یابه تعویق افتادن دعوی خواهان شود
safety U بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
differs U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffered U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffers U تقدیم داشتن عرضه داشتن
to have by heart U ازحفظ داشتن درسینه داشتن
differing U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
reside U اقامت داشتن مسکن داشتن
resided U اقامت داشتن مسکن داشتن
resides U اقامت داشتن مسکن داشتن
cost U قیمت داشتن ارزش داشتن
hoped U انتظار داشتن ارزو داشتن
mean U مقصود داشتن هدف داشتن
differ U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffer U تقدیم داشتن عرضه داشتن
meaner U مقصود داشتن هدف داشتن
hoping U انتظار داشتن ارزو داشتن
meanest U مقصود داشتن هدف داشتن
hopes U انتظار داشتن ارزو داشتن
hope U انتظار داشتن ارزو داشتن
abhors U بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorring U بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorred U بیم داشتن از ترس داشتن از
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
brucsels treaty organization U سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
lead a dog's life <idiom> U زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
long for U اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
to have something in reserve U چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
roll back U به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
posturing U حالت
situation U حالت
postures U حالت
unexpressive U بی حالت
situations U حالت
postured U حالت
disposition U حالت
attitude U حالت
line condition U حالت خط
expression U حالت
expressions U حالت
Recent search history Forum search
1 if there's any justice
1incentive
1affixation
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1skirts
1حالت خوبه
1nonconversation
1i go out with you
1what about the plans to put automatic machines in the factories?
1'no'said oliver,with an"ask me,ask me!"look on his face
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com